این مقاله که توسط بخشعلی قنبری نگارش یافته و در ماهنامه کتاب ماه دین شماره فروردین و اردیبهشت 1379 چاپ شده است، خلاصه ای از این کتاب را که سعی در نقد نهضت اصلاح دینی در قرن شانزدهم اروپا دارد را ارائه کرده و آثار آن را برای وضعیت ایریان کنونی بررسی کرده است.
عنوان مقاله: وجدان بیدار (3 صفحه)
نویسنده : قنبری، بخشعلی
کتاب ماه دین » شماره 30 (صفحه 32)
نقد و بررسی کتاب
وجدان بیدار
*وجدا بیدار(کاستلیوو کالون)
*اشتفان تسوایگ
*ترجمهء سیروس آرینپور
*انتشارات فرزان
*چاپ اول 1376
وجدان بیدار نام کتاب است که به بررسی و مقایسه زندگانی و عقاید سباستین کاستیلو و ژان کالوین و نحوه حکومت داری وی پرداخته است.در این کتاب علاوه بر آرا و اندیشههای این دو صاحب نظر دوره اصلاح دینی به زندگانی سرو توس و آرا و اندیشههای او پرداخته شده است و نحوه قتل و اعدام وی مورد بررسی و انتقاد قرار گرفته است.اما موضوع اصلی کتاب بررسی زندگانی کاستلیو است و نویسنده در این زمینه توفیق زیادی به دست آورده است.چنانکه توماس در مقدمهای که در ابتدای کتاب آمده است به این توفیق چنین اشاره کرده است:«آقای اشتفان تسوایگ ارجمند عزیزم،این چنین مشتاقانه،و این چنین یکسره مسحور موضوع و مجذوب ساختار و پرداخت آن؛مدتها بود،مثل این کاستلیوی شما شما کتاب نخوانده بودم.غوغایی است این کتاب،تکان دهنده است و شورانگیز،گردهم آورنده همه چیزهای دوست داشتنی و نفرتانگیز روزگار ماست در تاریخی که به ما میآموزاند:مسألهء پیوسته همانی است که همیشه تاریخ بوده است.این هم،غمانگیز است و هم تسلا بخش.من از کاستلیو هیچ نمیدانستم، براستی از آشنایی با وی خوشوقتم و با او دوست تازهای برای خود در اعماق تاریخ یافتهام.این دوستی را مدیون کتاب شما هستم و خود شما تشکر مرا بپذیرد.»1
در اینجا برای آشنایی بیشتر با محتوای اصلی کتاب به خلاصهای از زندگانی کالوین و سباستین کاستلیو میپردازیم:ژان کالیون( nilacnhoJ )1509-1564، متاله پروتستان فرانسوی در دوران رفورماسیون(اصلاح دینی noitamrofeR )بود که مذهب کالوینی از او و افکار و تعالیمش پیدایش یافت.
کالوین حدود 10 سال پیش از جدا شدن لوتر از کلیسای کاتولیک به دنیا آمد در دانشگاههای پاریس و اورلئان تحصیل کرد و عالم الهیات و حقوق شد.وی بر اثر یک تحول ناگهانی(حدود سال 1533 م)متوجه آیین پروتستان شد و از کلیسای کاتولیک برید و چون در آن زمان پروتستانها تحت تعقیب و آزار بودند،ناچار بود از شهری به شهر دیگر برود بعد از سال 1534،رهبری هواخواهان آیین پروتستان را به دست آلود.
کالوین در شهربال کتاب مشهور«مبادی دین مسیحی»را انتشار داد و در حدود 28 سالگی گذارش به ژنو افتاد و جز در سالهای 1538-1541 که از ژنو تبعید شد،بقیه عمرش را در آنجا گذارند.
با حضور او،ژنو مرکز آیین پروتستان شد.کالوین میخواست ژنو را به صورت«کشوری کامل»که حکومتش در دست اولیای دین باشد،در آورد.همهی مردم را با تهدید به اخراج و نفی بلد،واداشت که به «اعترافنامه به ایمان»گردن نهند و نظامی سخت و خشن بر شهر برقرار کرد.عاقبت شورشی بر پا شد و او و دستیارش،گیوم فارل،از ژنو اخراج شدند(1538 م).اما چون در غیابش اوضاع شهر آشفته شد،مردم ناچار او را به ژنو دعوت کردند(1541 م).کالوین به سازمان دادن قوانین شهر،ایجاد مدارس،رایزنی در مسایل سیاسی،و موعظه ادامه داد و به تعقیب سخت مخالفان خود پرداخت.
بیماری ممتد سالهای 1558 و 1559 کالوین را بیش از پیش ناتوان ساخت.از آن پس غالبا بستری بود با این حال از مطالعه،رهبری و اداره شهر،ایراد خطابه و وعظ حتی هنگامی که وی را به را به علت ناتوان با صندلی به محراب میبرند باز نمیایستاد.
کالوین سرانجام در روز 27 ماه مه 1564 میلادی درگذشت
زندگانی سباستین کاستلیو
سباستین کاستلیو( oillersoCnaitsabeS )به سال 1515 یا 1516 شش سال دیرتر از ژان کالوین در منطقه مرزی بین فرانسه،سویس،و ساوواین چشم به جهان گشوده است،خانوادهی او خود را شاتیون یا شاتهیون و شاید در عهد فرمانروایی ساواییها چند گاهی کاتلیونه مینامیده است و لیکن زبان مادریش بایستی ایتالیایی بوده باشد نه فرانسوی.اما بزودی زبان اصلی او زبان لاتینی خواهد وبد یرا که در بیست سالگی کاستلیو به عنوا دانجو در دانشگاه لیون ظاهر میشود و در آنجا افزون بر زبان ایتالیایی و فرانسوی، استادی کامل در زبانهای لاتینی یونانی و عبری به هم میرساد و زبان آلمانی هم میآموزد.او در سایر علوم سرآمد روزگار خود میشود و دانشمندان الهیات و او مانیستهای زمانه او را به دانایی و علم میستایند.
در دوران دانشجوییاش ساعتی به تدریس میپدارخت و کما بیش دستی در نوشتن داشت و چند شعر و نوشته به زبان لاتینی فرآوردههای این دوران وی است.
کاستیلو وقتی که میبیند حکومت خشن و خشونت بار همچنان ادامه مییابد بناچار باید یکی از سه راه را در پیش گیرد!یا به مبارزه با ترور حکومتی کمر بر بندد و شهید شود،را ایستادگی آشکارای بیباکانهای بدینگونه را کسانی چون برکن niuqreBdranrA (1747-1791 م)نوینسده فرانسوی و اتین دولت ( etegoDenneirE )برگزیند و سرانجام مرگ در آتش را بپذیرد؛یا برای حفظ جان و آزادی وجدان خویش در ظاهر به زور تن در دهد و عقیدهی اصلی خود را پنهان نگاه بدارد مانند اراسموس که با کلیسا و حکومت به نگاه بدارد مانند اراسموس که با کلیسا و حکومت به ظاهر در آشتی زیست و پوشیده و پنهان در ردای فرزانگی و جامه ظنر چیره دستانه خویش را از گزند قهر در امان نگاه دارد و ادیسه وار با خشونت وقت از در حیله در آید و از پشت تیرهای زهرآگین بباراند،سومین راه مهاجرت است.و کاستلیو این راه را انتخاب میکند و از شهر لیون به شهر استراسبورگ میرود تا نزد کالوین به مبارزه ادامه دهد ولی رابطه دوستی پا نمیگیرد اما فارل و کالوین از استعداد کاستلیو سخت خوششان میاید و او را به ژنو میخوانند و عنوان مدیر مدرسهای را به او میبخشند.و مسئولیت موعظه گری در کلیسای و اندوور ( serueodnaV )؛یکی از محلهها ژنو را به او میسپارد و برای فهم دانش آموزان گوشههایی از عهد عتیق و جدید را که جنبههای نمایشی دارد در قالب گفتگو به زبان لاتین برمیگرداند و بزودی این کتاب کوچک جای بزرگی برای خود باز میکند.
کاستلیو وقت زیادی صرف کرد تا کتاب مقدس را به لاتین و از لاتین به فرانسوی ترجمه کند وقتی بخشهای از این کار به انجام رسید در صدد انتشار آن برآمد اما کالوین به هیچ وجه با چاپ بدون مشروط آن موافقت نکرد و پس از مدتی کالوین او را از مقام معلمی نیز علزل میکند و حتی ترتیبی فراهم مینماید تا او را از شهر ژنو اخراج کنند و همین گونه هم میشود و در شهر بازل به کار غلطگیری نمونههای چاپی و ترجمه میپردازد و با سختی تمام زندگی را ادامه میدهد.
آثار کاستلیو کاستلیو در حیات دردمندانه و فقیرانهاش آثار زیادی از خود به جا گذاشت که از مهمترین آنها میتوان به کتابهای زیر اشاره کرد؛آیا بدعت سزاوار شکنجه است؟،درباره شک و تردید،چهار گفتگو،پندی به فرانسه،پریشان،رسالهی کافران که به همت کشیش آ.اولیوه( tevilO.A )با مقدمهای از پروفسور ا.شوازی ( ysiohC.E )در سال 1913در ژنو چاپ شد.«هنر شک ورزیدن»که دکتر الیزابت فایست( tsieFtbasilE ) برای نخستین بار انتشار یافته است.
درباره کاستلیو علاوه بر کتاب وجدان بیدار،نوشته اشتفان تسوایگ،کتابهای،سباستین کاستلیو،(پارسی 1892)و سباستین کاستلیون و اصلاحات کالوینی (پاریس 1914)که به ترتیب آنها را«فردینان بواسون( nossioBdnanidroF )واتین ژیران enneitE ) ) knariG نوشتهاند.
براساس اقداماتی که کالوین علیه کاستلیو کرده بود، او خود را آماده محاکمهای ظالمانه میکرد و بدون اندک تأملی نتیجهاش همان بود که پیشتر سروتوس و دهها نفر از منتقدان کالوین به آن دچار شدند؛سوختن در آتش تعصب کور کالوین به آن دچار شدند؛سوختن در آتش تعصب کور کالوین!اما گویا تقدیر او وخواست خداوندی این است که دشمنان و پیگرد کنندگانش از این پیروزی محروم شوند که سباستین کاستلیو دشمن بزرگ هر گونه خود کامگی فکری را اسیر در زندان و گرفتار تبعید و یا بر بالای کوههی هیزم آدمسوزی ببینند.مرگز ناگهانی در آخرین لحظهها سباستین را از محاکمه و یورش مرگبار دشمنانش رهایی میبخشد.
جسم او مدتهاست که در نتیجه کار فرساینده زیاد،رمق باخته و سخت ناتوان شده است و اکنون که دلهرهها و هیجانها روح او را نیز خسته کرده است دیگر کالبد فرسودهاش بیش از یان تاب نمیآورد و در هم فرو میشکند.
کاستیلو حتی تا آخرین دم زندگی به سختی میکوشد خود را به دانشگاه و به پشت میز کارش بکشاند،تلاش وی بیثمر است،چه مرگ براراده او به زیستن و بر خواست او به آفرینندگی فکری چیرگی مییابد.
او را که در آتش تبی تند میسوزد و میلرزد به خانه میبرند و در بستر میخوابانند اما دردهای هولناک معده اجازه هیچ خورد و خوراکی به جز شیر به او نمیدهد.
کار اعضای بدنش لحظه به لحظه خرابتر میشود. و سرانجام قلب شکسته و لرزانش از کار میافتد، روز بیست و نهم دسامبر 1563 کاستلیو در چهل و هشت سالگی میمیرد و در واقع به مدد لطف الهی از چنگال دشمنان نجات مییابد.آنچه از وی برجا میماند،به گونهای انکار ناپذیرنشان یمدهد که آن دانش آموخته پاک و بزرگوار در تنگدستی قدیسی میزیسته است.
یک سکه مسین هم در خانهاش پیدا نمیشود،پول تابوت و بدهکاریهای کوچک و هزینه خاکسپاری او را باید دوستانش بپردازند و کودکان صغیرش را نزد خود مأوا دهند.2
گذری بر کتاب کتاب حاضر یک از آثاری است که به نهضت اصلاح دینی قرن شانزده اروپا از زاویه دیگر نگریسته است.تصویر غالب که از این ارایه میشود نگرشت تایید کننده و ستایشگرانه است اما در این اثر از زاویه دیگر یعنی نگرشت انتقادی بدان توجه شده است.
درست است که نهضت اصلاح دینی آثار مثبتی بر جهان دین و فکر و اندیشه ببار آورد اما هرگز نباید مفتون دستاوردهای مثبت آن شویم و از آسیبشناسی آن غفلت نماییم.اثر حاضر یکی از آثاری است که از این قطه نظر نهضت فوق را مورد بررسی قرار داده است.واقعیت آن است که نهضتها و رهبران آنها در دوره تاسیس بسار آرمانی میاندیشند و در برابر افراد به لحاظ اخلاقی فرو تن و از نظر سیاسی و اجتماعی آزادی خواهاند،اما چون به دورهی استقرار و حاکمیت میرسند اهداف و ادعاهای پیشین را از یاد میبرند و در مواردی در جایگاه همان افراد قرار میگیرند که با آنها مبارزه کردهاند و همان کارهایی را انجام میدهند که مورد اعتراض خود آنان بوده است.
کتاب حاضر در واقع درصدد برآمده تا نهضت اصلاح دینی را مورد نقد و بررسی قرار دهد و آن را بویژه در رابطه با موضوع «مطلقگرایی» بررسی کرده است لیک میدانیم که یکی از موارد مورد اعتراض اصلاح طلبان لوتری «مطلق گرایی» کاتولیکها بوده است که روحانیان نظر خود را تنها و آخرین نظر میدانستهاند و جز آن را برنم تابیدند.
به هر حال کتاب حاضر به بررسی زندگینامه و فعالیتهای انسان گرایانه و اصلاح طلبانه فردی پرداخته است که با کمال دلسوزی به نقد عملکرد کالوین و رژیم دیکتاتورانه وی پرداخته است.
سباستین کاستلیو(1516-1563)براین نکته تاکید میورزید که مطلقگرایی کالوینی و اعاده اعمال ناشایست کاتولیکی در مبارزه با مخالفان و عدم تحمل آنان از شیوههای نادرستی است که کالوین در اداره شهر ژنواین به کار میبست.
کتاب دارای یادداشت ناشر،پیشگفتار و نه فصل و سپاسگزاری است که در فصل اول مربوط است به قدرت رسید کالوین،فصل دوم آداب ایمان،فصل سوم کاستلیو پا پیش میگذارد،فصل چهارم ماجرای سروه (سروتوس)،فصل پنجم سروه به قتل میرسد،فصل ششم مانیفست مداراگری،فصل هفتم وجدان در برابر قهر قد میافرازد،فصل هشتم قهر وجدان را از پا در میآورد و فصل نهم قطبها به هم میرسند.
اصل کتاب به زبان آلمانی است و ظاهر مترجم آن را به طور مستقیم از آلمانی به فارسی ترجمه کرده است. مترجم در عین رعایت سلاست و شیوایی متن مصر است تا واژههای فارسی را در برابر واژههای غربی و عربی قرار دهد به عنوان مثال به جای«تفتیش عقاید» ترکیب«باور پررسی»را به کار بره است که از این جهت کتاب تازگی خاصی دارد اما در عین حال بوی خفیفی از غرابت به ذهن خواننده میرسد.
متن اصل کتاب شیوا و جذاب است و خواننده را به سوی خود جذب میکند از ویژگیهای جالب توجه آن به این نکته میتوان اشاره کردکه اثر حاضر همزمان از سه ویژگی برخوردار است و هر سه آنها نوعی جذابیت برای خواننده فراهم میسازد و این سه عبارتند از:
1)جنبه گزار شگری و تاریخی کتاب،خوانند اثر در مواجه نخست تصور میکند که کتاب یک اثر تاریخی است و نویسنده از شیوههای تاریخ نگاری بهره برده است،اما در عین حال گزارشگری وی همراه با تحلیل خرد ورزانه است به طوری که نویسنده دقیقا خواننده خود را به هدف اصلیاش راهنمایی میکند و او را در مسیر خاصی قرار میدهد.
2)جنبه داستان وارگی.از این جهت هم خواننده برجستگی خاصی در آن مییابد چرا که کتاب به صورت یک رمان نگاشته شده است و خواننده احساس میکند با یک رمان تاریخی مواجه است و از این جهت او را وادار میکند تا کتاب را تا آخر مطالعه نماید تا به نهایت و نتایج آن واقف شود.
3)جنبه علمی و نقادی این اثر در عین داشتن ویژگیهای و اتفاقات مربوط به قهرمان داستان با دید علمی و نقادی بنگرد.
نویسنده با استناد به گفته های کاستلیو و حتی با بهرهگیری از استدلالهای خود او خواننده را به تحلیل علمی و نقد روشمند میخواند هرچند که رویه های تاریخی و رمانگونه آن مورد غفلت واقع نشده است.
البته از ذکر یک نکته نباید غفلت کرد و آن اینکه نویسنده تقریبا در هیچ مورد از نقل و قولهایش به ذکر مأخذ نپرداخته است و از این جهت کتاب هب یک اثر رمان شباهت بیشتری پیدا میکند تا یک اثر عمیق علمی.
مزیت دیگری که که در اثر حاضر به چشم میخورد توضیحات مفید نویسنده در پاورقیهاست که به توضیح واژهها و اشخاص به کار رتفه در متن پرداخته است.
نتیجه گیری چنانکه در مطالب پیشین یادآور شدیم این اثر یک کتاب آسیب شناسانه درباره اصلاح دینی حداقل در قرائت و عملکرد کالوینی آن است.از این جهت نگارنده خواننده آن را به نسل جوان امروزی توصیه میکند و ادعای خود را به دلایل ذیل مستدل میداند.
1)از مشروطیت به این طرف نوگرایی دینی و به تغییر حرکت های اصلاح طلبانه دینی در میان بخشی از فرهیختگان جامعه اعم از روحانیان و صاحب نظران دانشگی در حوزه معررفت دینی رواج یافته است و عموما مراکز علمی(اعم از حوزه و دانشگاه)بستر رشد چنین گرایش هایی در دینداری و دین گرایی بوده است.
نظریه پردازان اصلاح طلبی در ایران به یقین از اندیشه های اصلاح گران پروتستانی متأثر بوده اند و شاید برخی از آنان فقط رویه های جذاب این نهضت را مورد نظر قرار داده اند به تعبیر بهتر شاید فقط همین رویه ها را مشاهده کرده اند و به بطون مختلف آن پی نبرده اند لذا به پیروی از رهبران اصلاح دینی برآمده اند.البته این نقطه نظر در یک نگرش خوشبینانه است ولی اگر انتقادی بنگریم باید بگوییم در لایه پایینی دین رای روشفنکرانه و اصلاحطلبانه زیادند کسانی که به تقلید صرف از رهبران نهضت اصلاح دینی غرب پرداخته و هرگز به عواقب و آفات آن حداقل در کنار دستاوردهای نیکوی آن نپرداخته اند.
از این جهت این اثر زاویه ی جدید و نگرش دردشناسانه ای را به خوانندگان ارایه داده است.
لذا میتوان با مطالعه این اثر حتی به تصحیح دیدگاه های گذشتگان(از مشروطه به این طرف) پرداخت.و ارزیابی نویی را از نگرشهای صرفا مثبت به حرکت اصلاح غرب به دست داد.
2)ظهور پدیده یا طبقه روشنفکر دینی مبتدیان و نودینان و جوانان دیندار را به سمت پروتستانتیسم سوق میدهد،در حالی که ممکن است آنان از خطاهای فاحش یکی از بزرگترین رهبران نهضت اصلاح دینی یعنی ژان کالوین( nivlocnhoJ )چشم پوشند و آن را نادیده بگیرند در حالی که مطالعه تنها همین اثر تلقی به طور مطلق مثبت به پروتستانتیسم را عوض و یا تعدیل خواهد کرد و خواننده متوجه خواهد شد که اگر تقوای دینی و انسانگرایی و انسان دوستی در ذهن و دل فردی رسوخ نیافته باشد ممکن است علیرغم شعارهایش به قلع و قمع کسانی پردازد که خود قربانی استبداد و وحشتگرایی حکومتهای پیشین باشد.
3)پس از دو خرداد 1376 جریان روشنفکری دینی و به تبع آن توجه به اصلاح دینی بویژه در غرب رواج عظیمی یافته است.کافی است به آثار قلمی منتشر شده اعم از کتاب و مقاله در طی دو سال اخیر نگرشی داشته باشیم تا به اقبال این طبقه به نهضت قرن 16 اروپا پیببریم.
نگارنده بر این عقیده است که اگر به جوانان و روشنفکران جامعه هشدار ندهیم که مطلقگرایی در نگرش به اصلاح خود نیازمند اصلاحی جدید است ممکن است به دام دیگری که این بار خود آن را پدید آورده ایم گرفتار شویم. با تأسف باید گفت فرهنگ ایرانی استعداد شگفت آوری در تاثیرپذیری از این اندیشه دارد.
پانوشتها: (1)وجدان بیدار،یادداشت ناشر.
(2)همان،ص 235.
پایان مقاله
عنوان مقاله: وجدان بیدار (3 صفحه)
نویسنده : قنبری، بخشعلی
کتاب ماه دین » شماره 30 (صفحه 32)
نقد و بررسی کتاب
وجدان بیدار
*وجدا بیدار(کاستلیوو کالون)
*اشتفان تسوایگ
*ترجمهء سیروس آرینپور
*انتشارات فرزان
*چاپ اول 1376
وجدان بیدار نام کتاب است که به بررسی و مقایسه زندگانی و عقاید سباستین کاستیلو و ژان کالوین و نحوه حکومت داری وی پرداخته است.در این کتاب علاوه بر آرا و اندیشههای این دو صاحب نظر دوره اصلاح دینی به زندگانی سرو توس و آرا و اندیشههای او پرداخته شده است و نحوه قتل و اعدام وی مورد بررسی و انتقاد قرار گرفته است.اما موضوع اصلی کتاب بررسی زندگانی کاستلیو است و نویسنده در این زمینه توفیق زیادی به دست آورده است.چنانکه توماس در مقدمهای که در ابتدای کتاب آمده است به این توفیق چنین اشاره کرده است:«آقای اشتفان تسوایگ ارجمند عزیزم،این چنین مشتاقانه،و این چنین یکسره مسحور موضوع و مجذوب ساختار و پرداخت آن؛مدتها بود،مثل این کاستلیوی شما شما کتاب نخوانده بودم.غوغایی است این کتاب،تکان دهنده است و شورانگیز،گردهم آورنده همه چیزهای دوست داشتنی و نفرتانگیز روزگار ماست در تاریخی که به ما میآموزاند:مسألهء پیوسته همانی است که همیشه تاریخ بوده است.این هم،غمانگیز است و هم تسلا بخش.من از کاستلیو هیچ نمیدانستم، براستی از آشنایی با وی خوشوقتم و با او دوست تازهای برای خود در اعماق تاریخ یافتهام.این دوستی را مدیون کتاب شما هستم و خود شما تشکر مرا بپذیرد.»1
در اینجا برای آشنایی بیشتر با محتوای اصلی کتاب به خلاصهای از زندگانی کالوین و سباستین کاستلیو میپردازیم:ژان کالیون( nilacnhoJ )1509-1564، متاله پروتستان فرانسوی در دوران رفورماسیون(اصلاح دینی noitamrofeR )بود که مذهب کالوینی از او و افکار و تعالیمش پیدایش یافت.
کالوین حدود 10 سال پیش از جدا شدن لوتر از کلیسای کاتولیک به دنیا آمد در دانشگاههای پاریس و اورلئان تحصیل کرد و عالم الهیات و حقوق شد.وی بر اثر یک تحول ناگهانی(حدود سال 1533 م)متوجه آیین پروتستان شد و از کلیسای کاتولیک برید و چون در آن زمان پروتستانها تحت تعقیب و آزار بودند،ناچار بود از شهری به شهر دیگر برود بعد از سال 1534،رهبری هواخواهان آیین پروتستان را به دست آلود.
کالوین در شهربال کتاب مشهور«مبادی دین مسیحی»را انتشار داد و در حدود 28 سالگی گذارش به ژنو افتاد و جز در سالهای 1538-1541 که از ژنو تبعید شد،بقیه عمرش را در آنجا گذارند.
با حضور او،ژنو مرکز آیین پروتستان شد.کالوین میخواست ژنو را به صورت«کشوری کامل»که حکومتش در دست اولیای دین باشد،در آورد.همهی مردم را با تهدید به اخراج و نفی بلد،واداشت که به «اعترافنامه به ایمان»گردن نهند و نظامی سخت و خشن بر شهر برقرار کرد.عاقبت شورشی بر پا شد و او و دستیارش،گیوم فارل،از ژنو اخراج شدند(1538 م).اما چون در غیابش اوضاع شهر آشفته شد،مردم ناچار او را به ژنو دعوت کردند(1541 م).کالوین به سازمان دادن قوانین شهر،ایجاد مدارس،رایزنی در مسایل سیاسی،و موعظه ادامه داد و به تعقیب سخت مخالفان خود پرداخت.
بیماری ممتد سالهای 1558 و 1559 کالوین را بیش از پیش ناتوان ساخت.از آن پس غالبا بستری بود با این حال از مطالعه،رهبری و اداره شهر،ایراد خطابه و وعظ حتی هنگامی که وی را به را به علت ناتوان با صندلی به محراب میبرند باز نمیایستاد.
کالوین سرانجام در روز 27 ماه مه 1564 میلادی درگذشت
زندگانی سباستین کاستلیو
سباستین کاستلیو( oillersoCnaitsabeS )به سال 1515 یا 1516 شش سال دیرتر از ژان کالوین در منطقه مرزی بین فرانسه،سویس،و ساوواین چشم به جهان گشوده است،خانوادهی او خود را شاتیون یا شاتهیون و شاید در عهد فرمانروایی ساواییها چند گاهی کاتلیونه مینامیده است و لیکن زبان مادریش بایستی ایتالیایی بوده باشد نه فرانسوی.اما بزودی زبان اصلی او زبان لاتینی خواهد وبد یرا که در بیست سالگی کاستلیو به عنوا دانجو در دانشگاه لیون ظاهر میشود و در آنجا افزون بر زبان ایتالیایی و فرانسوی، استادی کامل در زبانهای لاتینی یونانی و عبری به هم میرساد و زبان آلمانی هم میآموزد.او در سایر علوم سرآمد روزگار خود میشود و دانشمندان الهیات و او مانیستهای زمانه او را به دانایی و علم میستایند.
در دوران دانشجوییاش ساعتی به تدریس میپدارخت و کما بیش دستی در نوشتن داشت و چند شعر و نوشته به زبان لاتینی فرآوردههای این دوران وی است.
کاستیلو وقتی که میبیند حکومت خشن و خشونت بار همچنان ادامه مییابد بناچار باید یکی از سه راه را در پیش گیرد!یا به مبارزه با ترور حکومتی کمر بر بندد و شهید شود،را ایستادگی آشکارای بیباکانهای بدینگونه را کسانی چون برکن niuqreBdranrA (1747-1791 م)نوینسده فرانسوی و اتین دولت ( etegoDenneirE )برگزیند و سرانجام مرگ در آتش را بپذیرد؛یا برای حفظ جان و آزادی وجدان خویش در ظاهر به زور تن در دهد و عقیدهی اصلی خود را پنهان نگاه بدارد مانند اراسموس که با کلیسا و حکومت به نگاه بدارد مانند اراسموس که با کلیسا و حکومت به ظاهر در آشتی زیست و پوشیده و پنهان در ردای فرزانگی و جامه ظنر چیره دستانه خویش را از گزند قهر در امان نگاه دارد و ادیسه وار با خشونت وقت از در حیله در آید و از پشت تیرهای زهرآگین بباراند،سومین راه مهاجرت است.و کاستلیو این راه را انتخاب میکند و از شهر لیون به شهر استراسبورگ میرود تا نزد کالوین به مبارزه ادامه دهد ولی رابطه دوستی پا نمیگیرد اما فارل و کالوین از استعداد کاستلیو سخت خوششان میاید و او را به ژنو میخوانند و عنوان مدیر مدرسهای را به او میبخشند.و مسئولیت موعظه گری در کلیسای و اندوور ( serueodnaV )؛یکی از محلهها ژنو را به او میسپارد و برای فهم دانش آموزان گوشههایی از عهد عتیق و جدید را که جنبههای نمایشی دارد در قالب گفتگو به زبان لاتین برمیگرداند و بزودی این کتاب کوچک جای بزرگی برای خود باز میکند.
کاستلیو وقت زیادی صرف کرد تا کتاب مقدس را به لاتین و از لاتین به فرانسوی ترجمه کند وقتی بخشهای از این کار به انجام رسید در صدد انتشار آن برآمد اما کالوین به هیچ وجه با چاپ بدون مشروط آن موافقت نکرد و پس از مدتی کالوین او را از مقام معلمی نیز علزل میکند و حتی ترتیبی فراهم مینماید تا او را از شهر ژنو اخراج کنند و همین گونه هم میشود و در شهر بازل به کار غلطگیری نمونههای چاپی و ترجمه میپردازد و با سختی تمام زندگی را ادامه میدهد.
آثار کاستلیو کاستلیو در حیات دردمندانه و فقیرانهاش آثار زیادی از خود به جا گذاشت که از مهمترین آنها میتوان به کتابهای زیر اشاره کرد؛آیا بدعت سزاوار شکنجه است؟،درباره شک و تردید،چهار گفتگو،پندی به فرانسه،پریشان،رسالهی کافران که به همت کشیش آ.اولیوه( tevilO.A )با مقدمهای از پروفسور ا.شوازی ( ysiohC.E )در سال 1913در ژنو چاپ شد.«هنر شک ورزیدن»که دکتر الیزابت فایست( tsieFtbasilE ) برای نخستین بار انتشار یافته است.
درباره کاستلیو علاوه بر کتاب وجدان بیدار،نوشته اشتفان تسوایگ،کتابهای،سباستین کاستلیو،(پارسی 1892)و سباستین کاستلیون و اصلاحات کالوینی (پاریس 1914)که به ترتیب آنها را«فردینان بواسون( nossioBdnanidroF )واتین ژیران enneitE ) ) knariG نوشتهاند.
براساس اقداماتی که کالوین علیه کاستلیو کرده بود، او خود را آماده محاکمهای ظالمانه میکرد و بدون اندک تأملی نتیجهاش همان بود که پیشتر سروتوس و دهها نفر از منتقدان کالوین به آن دچار شدند؛سوختن در آتش تعصب کور کالوین به آن دچار شدند؛سوختن در آتش تعصب کور کالوین!اما گویا تقدیر او وخواست خداوندی این است که دشمنان و پیگرد کنندگانش از این پیروزی محروم شوند که سباستین کاستلیو دشمن بزرگ هر گونه خود کامگی فکری را اسیر در زندان و گرفتار تبعید و یا بر بالای کوههی هیزم آدمسوزی ببینند.مرگز ناگهانی در آخرین لحظهها سباستین را از محاکمه و یورش مرگبار دشمنانش رهایی میبخشد.
جسم او مدتهاست که در نتیجه کار فرساینده زیاد،رمق باخته و سخت ناتوان شده است و اکنون که دلهرهها و هیجانها روح او را نیز خسته کرده است دیگر کالبد فرسودهاش بیش از یان تاب نمیآورد و در هم فرو میشکند.
کاستیلو حتی تا آخرین دم زندگی به سختی میکوشد خود را به دانشگاه و به پشت میز کارش بکشاند،تلاش وی بیثمر است،چه مرگ براراده او به زیستن و بر خواست او به آفرینندگی فکری چیرگی مییابد.
او را که در آتش تبی تند میسوزد و میلرزد به خانه میبرند و در بستر میخوابانند اما دردهای هولناک معده اجازه هیچ خورد و خوراکی به جز شیر به او نمیدهد.
کار اعضای بدنش لحظه به لحظه خرابتر میشود. و سرانجام قلب شکسته و لرزانش از کار میافتد، روز بیست و نهم دسامبر 1563 کاستلیو در چهل و هشت سالگی میمیرد و در واقع به مدد لطف الهی از چنگال دشمنان نجات مییابد.آنچه از وی برجا میماند،به گونهای انکار ناپذیرنشان یمدهد که آن دانش آموخته پاک و بزرگوار در تنگدستی قدیسی میزیسته است.
یک سکه مسین هم در خانهاش پیدا نمیشود،پول تابوت و بدهکاریهای کوچک و هزینه خاکسپاری او را باید دوستانش بپردازند و کودکان صغیرش را نزد خود مأوا دهند.2
گذری بر کتاب کتاب حاضر یک از آثاری است که به نهضت اصلاح دینی قرن شانزده اروپا از زاویه دیگر نگریسته است.تصویر غالب که از این ارایه میشود نگرشت تایید کننده و ستایشگرانه است اما در این اثر از زاویه دیگر یعنی نگرشت انتقادی بدان توجه شده است.
درست است که نهضت اصلاح دینی آثار مثبتی بر جهان دین و فکر و اندیشه ببار آورد اما هرگز نباید مفتون دستاوردهای مثبت آن شویم و از آسیبشناسی آن غفلت نماییم.اثر حاضر یکی از آثاری است که از این قطه نظر نهضت فوق را مورد بررسی قرار داده است.واقعیت آن است که نهضتها و رهبران آنها در دوره تاسیس بسار آرمانی میاندیشند و در برابر افراد به لحاظ اخلاقی فرو تن و از نظر سیاسی و اجتماعی آزادی خواهاند،اما چون به دورهی استقرار و حاکمیت میرسند اهداف و ادعاهای پیشین را از یاد میبرند و در مواردی در جایگاه همان افراد قرار میگیرند که با آنها مبارزه کردهاند و همان کارهایی را انجام میدهند که مورد اعتراض خود آنان بوده است.
کتاب حاضر در واقع درصدد برآمده تا نهضت اصلاح دینی را مورد نقد و بررسی قرار دهد و آن را بویژه در رابطه با موضوع «مطلقگرایی» بررسی کرده است لیک میدانیم که یکی از موارد مورد اعتراض اصلاح طلبان لوتری «مطلق گرایی» کاتولیکها بوده است که روحانیان نظر خود را تنها و آخرین نظر میدانستهاند و جز آن را برنم تابیدند.
اما شگفتآور آنکه پروتستانهای کالوینی خود به مراتب از اسلاف کاتولیکشان مطلق گراتر بوده اند و و حتی دستگاههای تقتیش عقایدی که تشکیل داده اند به مراتب از دستگاههای پیشین کاتولیکی شدیدتر و مخوفتر بوده است.
به هر حال کتاب حاضر به بررسی زندگینامه و فعالیتهای انسان گرایانه و اصلاح طلبانه فردی پرداخته است که با کمال دلسوزی به نقد عملکرد کالوین و رژیم دیکتاتورانه وی پرداخته است.
سباستین کاستلیو(1516-1563)براین نکته تاکید میورزید که مطلقگرایی کالوینی و اعاده اعمال ناشایست کاتولیکی در مبارزه با مخالفان و عدم تحمل آنان از شیوههای نادرستی است که کالوین در اداره شهر ژنواین به کار میبست.
کتاب دارای یادداشت ناشر،پیشگفتار و نه فصل و سپاسگزاری است که در فصل اول مربوط است به قدرت رسید کالوین،فصل دوم آداب ایمان،فصل سوم کاستلیو پا پیش میگذارد،فصل چهارم ماجرای سروه (سروتوس)،فصل پنجم سروه به قتل میرسد،فصل ششم مانیفست مداراگری،فصل هفتم وجدان در برابر قهر قد میافرازد،فصل هشتم قهر وجدان را از پا در میآورد و فصل نهم قطبها به هم میرسند.
اصل کتاب به زبان آلمانی است و ظاهر مترجم آن را به طور مستقیم از آلمانی به فارسی ترجمه کرده است. مترجم در عین رعایت سلاست و شیوایی متن مصر است تا واژههای فارسی را در برابر واژههای غربی و عربی قرار دهد به عنوان مثال به جای«تفتیش عقاید» ترکیب«باور پررسی»را به کار بره است که از این جهت کتاب تازگی خاصی دارد اما در عین حال بوی خفیفی از غرابت به ذهن خواننده میرسد.
متن اصل کتاب شیوا و جذاب است و خواننده را به سوی خود جذب میکند از ویژگیهای جالب توجه آن به این نکته میتوان اشاره کردکه اثر حاضر همزمان از سه ویژگی برخوردار است و هر سه آنها نوعی جذابیت برای خواننده فراهم میسازد و این سه عبارتند از:
1)جنبه گزار شگری و تاریخی کتاب،خوانند اثر در مواجه نخست تصور میکند که کتاب یک اثر تاریخی است و نویسنده از شیوههای تاریخ نگاری بهره برده است،اما در عین حال گزارشگری وی همراه با تحلیل خرد ورزانه است به طوری که نویسنده دقیقا خواننده خود را به هدف اصلیاش راهنمایی میکند و او را در مسیر خاصی قرار میدهد.
2)جنبه داستان وارگی.از این جهت هم خواننده برجستگی خاصی در آن مییابد چرا که کتاب به صورت یک رمان نگاشته شده است و خواننده احساس میکند با یک رمان تاریخی مواجه است و از این جهت او را وادار میکند تا کتاب را تا آخر مطالعه نماید تا به نهایت و نتایج آن واقف شود.
3)جنبه علمی و نقادی این اثر در عین داشتن ویژگیهای و اتفاقات مربوط به قهرمان داستان با دید علمی و نقادی بنگرد.
نویسنده با استناد به گفته های کاستلیو و حتی با بهرهگیری از استدلالهای خود او خواننده را به تحلیل علمی و نقد روشمند میخواند هرچند که رویه های تاریخی و رمانگونه آن مورد غفلت واقع نشده است.
البته از ذکر یک نکته نباید غفلت کرد و آن اینکه نویسنده تقریبا در هیچ مورد از نقل و قولهایش به ذکر مأخذ نپرداخته است و از این جهت کتاب هب یک اثر رمان شباهت بیشتری پیدا میکند تا یک اثر عمیق علمی.
مزیت دیگری که که در اثر حاضر به چشم میخورد توضیحات مفید نویسنده در پاورقیهاست که به توضیح واژهها و اشخاص به کار رتفه در متن پرداخته است.
نتیجه گیری چنانکه در مطالب پیشین یادآور شدیم این اثر یک کتاب آسیب شناسانه درباره اصلاح دینی حداقل در قرائت و عملکرد کالوینی آن است.از این جهت نگارنده خواننده آن را به نسل جوان امروزی توصیه میکند و ادعای خود را به دلایل ذیل مستدل میداند.
1)از مشروطیت به این طرف نوگرایی دینی و به تغییر حرکت های اصلاح طلبانه دینی در میان بخشی از فرهیختگان جامعه اعم از روحانیان و صاحب نظران دانشگی در حوزه معررفت دینی رواج یافته است و عموما مراکز علمی(اعم از حوزه و دانشگاه)بستر رشد چنین گرایش هایی در دینداری و دین گرایی بوده است.
نظریه پردازان اصلاح طلبی در ایران به یقین از اندیشه های اصلاح گران پروتستانی متأثر بوده اند و شاید برخی از آنان فقط رویه های جذاب این نهضت را مورد نظر قرار داده اند به تعبیر بهتر شاید فقط همین رویه ها را مشاهده کرده اند و به بطون مختلف آن پی نبرده اند لذا به پیروی از رهبران اصلاح دینی برآمده اند.البته این نقطه نظر در یک نگرش خوشبینانه است ولی اگر انتقادی بنگریم باید بگوییم در لایه پایینی دین رای روشفنکرانه و اصلاحطلبانه زیادند کسانی که به تقلید صرف از رهبران نهضت اصلاح دینی غرب پرداخته و هرگز به عواقب و آفات آن حداقل در کنار دستاوردهای نیکوی آن نپرداخته اند.
از این جهت این اثر زاویه ی جدید و نگرش دردشناسانه ای را به خوانندگان ارایه داده است.
لذا میتوان با مطالعه این اثر حتی به تصحیح دیدگاه های گذشتگان(از مشروطه به این طرف) پرداخت.و ارزیابی نویی را از نگرشهای صرفا مثبت به حرکت اصلاح غرب به دست داد.
2)ظهور پدیده یا طبقه روشنفکر دینی مبتدیان و نودینان و جوانان دیندار را به سمت پروتستانتیسم سوق میدهد،در حالی که ممکن است آنان از خطاهای فاحش یکی از بزرگترین رهبران نهضت اصلاح دینی یعنی ژان کالوین( nivlocnhoJ )چشم پوشند و آن را نادیده بگیرند در حالی که مطالعه تنها همین اثر تلقی به طور مطلق مثبت به پروتستانتیسم را عوض و یا تعدیل خواهد کرد و خواننده متوجه خواهد شد که اگر تقوای دینی و انسانگرایی و انسان دوستی در ذهن و دل فردی رسوخ نیافته باشد ممکن است علیرغم شعارهایش به قلع و قمع کسانی پردازد که خود قربانی استبداد و وحشتگرایی حکومتهای پیشین باشد.
3)پس از دو خرداد 1376 جریان روشنفکری دینی و به تبع آن توجه به اصلاح دینی بویژه در غرب رواج عظیمی یافته است.کافی است به آثار قلمی منتشر شده اعم از کتاب و مقاله در طی دو سال اخیر نگرشی داشته باشیم تا به اقبال این طبقه به نهضت قرن 16 اروپا پیببریم.
نگارنده بر این عقیده است که اگر به جوانان و روشنفکران جامعه هشدار ندهیم که مطلقگرایی در نگرش به اصلاح خود نیازمند اصلاحی جدید است ممکن است به دام دیگری که این بار خود آن را پدید آورده ایم گرفتار شویم. با تأسف باید گفت فرهنگ ایرانی استعداد شگفت آوری در تاثیرپذیری از این اندیشه دارد.
پانوشتها: (1)وجدان بیدار،یادداشت ناشر.
(2)همان،ص 235.
پایان مقاله